
اجتماعی


قاتلان سریالی پایتخت باز هم پای میز محاکمه
پیامک میآمد که من عتیقه پیدا کردهام و اگر کمک کنی آن را بفروشم نیمی از گنج را به تو میبخشم. از نظر خیلیها این پیامک بچگانه بود و نیم نگاهی به آن میانداختند و پاکش میکردند. بعضیها هم وسوسه میشدند که بفهمند ماجرا از چه قرار است. اما کسانی که طعمه باند تبهکار گنجیابهای قلابی میشدند، بیشتر از آشنایی از طریق پیامک اعضای باند را میشناختند و همین باعث میشد به آنها اعتماد کنند. مقداری پول در جیب بگذارند و به امید یافتن گنجی گرانقیمت سر قرار با اعضای باند میرفتند. اما نه خبری از گنج بود و نه از عتیقه. اعضای باند به محض اینکه چشمشان به پول میافتاد، اقدام به قتل صاحب مال میکردند و پول را میدزدیدند و به چاک میزدند. بعد از کشتن سومین نفر به دام ماموران پلیس افتادند. متهمان در دادگاه اتهام خود را گردن همدیگر انداختند و به قسامه محکوم شدند اما رأی صادرشده از سوی دیوانعالی کشور نقض شد و متهمان بار دیگر محاکمه خواهند شد.

بازخوانی زندگی شبانه تهران، از دیروز تا هنوز
شهرهای ایران از چه زمانی زندگی شبانه را تجربه کردهاند؟ چه تفاوتی میان زندگی شبانه در تهران پیش و پس از انقلاب وجود دارد؟ آیا زندگی شبانه شهری در ادبیات ایران جایگاهی داشته است؟ نسبت جامعه دانشگاهی ایران با زندگی شبانه چگونه بوده است؟ برای ارتقای فضاهای شبانه تهران چه باید کرد؟ زندگی شبانه شهری در ایران امری نو و معاصر بوده که حدود یک سده از عمر آن میگذرد. با اکتشاف برق فضای شب روشن شد و این تمنا و میل در مردم به وجود آمد که در شب نیز میتوان از شهر استفاده کرد. نکته مهمی که در زندگی شبانه مطرح میشود این است که زندگی شبانه عمدتا امری فراغتی است.

زندگی و جنایتهای قاتل زنجیرهای پاکستانی
دسامبر سال ۱۹۹۹ مردی چهلویک ساله وارد روزنامه محلی «جنگ» در لاهور پاکستان شد و گفت: «من جاوید اقبال هستم، از این جهان متنفرم و صد بچه بیخانمان را کشتهام و اجساد آنها را در اسید حل کردهام. بهخاطر اینکار احساس عذاب وجدان ندارم و طلب بخشایش نمیکنم.» اگر جاوید اقبال یادداشت اعترافاتش را تحویل مسئول حوادث روزنامه نداده بود کارمندان نشریه خیال میکردند جاوید دیوانهای کم عقل است که برای جلب توجه وارد دفتر نشریه شده اما یادداشت جاوید نشان میداد که او جدی حرف میزند.

دخترکشی
دو سال پیش یک آپارتمان کوچک خریدم که دفتر کارم بشود؛ اما جناب بنگاهی بدون هماهنگی با من برای آپارتمان مستاجری پیدا کرد و قرار دادی بست.
به بنگاهی اعتراض کردم که من اصلا مستاجر نمی خواستم و چرا بی اجازه چنین کردی!