ماني مومن
حتما اين جمله كليشهاي بسياري از فوتباليستهاي وطني را شنيدهايد؛ وقتي از آنها میپرسند چطور فوتبال را شروع كرديد، میگويند از زمينهاي خاكي. اين قدر اين جواب نخنما و تكراري است كه حتي تبديل به ژانر شده است. حتي به طنز میگويند فلاني نويسندگي يا بازيگري يا آرايشگري را از زمينهاي خاكي شروع كرد. جداي از اين كليشهها، پژمان جمشيدي فوتباليستي بود كه از زمينهاي خاكي بازي را شروع كرد، به مستطيل سبز فوتبال رسيد، در باشگاههاي بزرگ روزگار خودش توپ زد، به تيمملي دعوت شد، و بعد ناگهان در قالب چند مجموعه طنز پا به عالم بازيگري گذاشت. مثل هميشه جامعه هنري ايران، ابتدا او را بهاصطلاح تحويل نگرفت و حتي بعضي به نقشآفريني او انتقاد كردند و تاختند اما او ادامه داد و تا امروز كه با سريال «زير خاكي» توانسته تا حدي منتقدانش را مجاب كند كه برايش بازيگري ديگر يك تفريح و از سر تجربهگرايي نيست و میخواهد بازيگري باشد بزرگ؛ فارغ از اينكه عقبهاي فوتبالي دارد.
پژمان جمشیدی بيستم شهریورماه سال ۱۳۵۶در تهران متولد شد. در دوره فوتبال خود در باشگاههای مطرح زمان خودش مانند سایپا، پرسپولیس، پاس تهران و كشاورز توپ زد و به تيم ملي دعوت شد و اتفاقا يك گل ملي هم در كارنامه دارد. همين يك گل ملي او دستمايه طنز سريال «پژمان» هم قرار گرفت. يكي از نخستين نقشآفرينيهاي او در كنار سام درخشاني كه او را در عرصه بازيگري سر زبانها انداخت. البته اولین حضور پژمان جمشیدی مربوط به «ساختمان پزشکان» و نقشی مهمان است. با اين حال سريال «پژمان» بود كه نام او را در قامت بازيگر سر زبانها انداخت.
خودش در مصاحبهاي درباره حضورش در سريال پژمان چنين گفت: «سال ۱۳۸۱ در مراسمی با خانم بهاره رهنما آشنا شدم و همیشه دوست داشتم پیمان قاسمخاني را ببینم. چند مصاحبه از او خواندم و به نظرم آدم جذابی آمد. خانم رهنما گفت شوهرم پرسپولیسی است و یک شب شام من را به منزل شان دعوت کرد. من و پیمان خیلی دوست شدیم. با هم به فوتبال میرفتیم و فوتبال میدیدیم. بیشتر بحثهای ما آن زمان فوتبالی بود. ایدهام را به پیمان گفتم که او گفت بامزه است و شاید یک روز کار کردیم. نمیخواستم بازیگری را شروع کنم، آن هم از تلویزیون. مهرماه یا آبانماه سال۱۳۹۱ بود که یک روز پیمان زنگ زد و گفت در تلویزیون طرح تو را تعریف کردم، خیلی خوششان آمد و گفتند برای عید نوروز بنویسیم. به شوخی گفتم اگر سریال را ساختید، باید بزنید طرح از پژمان جمشیدی! پیمان هم به شوخی میگفت نه دیگر، من طرح را سرقت کردم! بعد گفت میشود از اسم خودت برای شخصیت اصلی استفاده کنم؟ گفتم بله. گفت شخصیت سریال کمی ابله است. گفتم اشکال ندارد. پیمان گفته بود فقط در صورتی فیلمنامه را مینویسد که یک فوتبالیست بازی کند. دوباره گفت دوست داری خودت بازی کنی؟ چند روز مهلت خواستم برای فکر کردن. پیمان گفت به من اعتماد کن و من قبول کردم. از زمانی که بازی در سریال را پذیرفتم تا شروع تصویربرداری، سه هفته طول کشید، بنابراین زمان کافی برای آموزش بازیگری و کمک گرفتن از کسی نداشتم.»
همانطور كه خودش گفته، او اين خطر را كرد كه متناسب با نقشش در سريال «پژمان»، تا حدي اين شخصيت را كمي ابله بازي كند اما رد پاي كاراكتر بلاهت آمزي، در كارهاي ديگر او نيز كشيده شد. او از اين بلاهت در نقشها براي ارائه طنز استفاده كرد و توانست كمكم در بسياري از سريالها و فيلمهاي سينمايي نيز نقشآفريني كند. بین «پژمان» و سريال «دیواربهدیوار» چهار سالی فاصله است. اما پژمان جمشیدی «دیواربهدیوار» از نقشي که ازقبل از او دیده بودیم، بیشتر یاد گرفته است. کمتر معذب است و با زبان بدنش همبازی میکند. با خودش، نقشش و دوربین راحت است. حتی در کنار دیگر بازیگران مطرح و نامی هم اعتمادبهنفسش را از دست نمیدهد. با همه اینها، «دیواربهدیوار» برای جمشیدی نقشی تکراری است. نقش او در این سریال، ازلحاظ اجرا، تفاوتی با «پژمان» ندارد و اساساً چالش درست و درمانی روبرویش قرار نمیدهد. «دیواربهدیوار» ازاینجهت تجربه مهمی برای جمشیدی است که به او فرصت همکاری با سامان مقدم را میدهد. مقدم از آن دسته از کارگردانانی است که میتواند بازیگرش را هدایت و کارگردانی کند. از سوی دیگر، پژمان جمشیدی در مقابل بازیگرانی چون فرهاد آییش، گوهر خیراندیش، ویشکا آسایش و آزاده صمدی قرار میگیرد. جمشیدی هم که قبلاً ثابت کرده است بازیگر باهوشی است و زود یاد میگیرد. در اين بين جمشيدي چند فيلم ديگر هم بازي میكند. از جمله سريال «سالهاي ابري» به كارگرداني مهدي كرمپور اما در سينما ناگهان فعاليتش زياد میشود. او در «آتش بس ۲» ساخته تهمينه ميلاني حضوري كمرنگ دارد با اين حال كار كردن با يكي از كارگردانان سرشناس زن سينماي ايران، تجربه خوبي براي اوست. بعد در فيلم طنز ماني حقيق «۵۰ كيلو آلبالو» ايفاي نقش میكند. بعد هم در «خوب، بد، جلف» بار ديگر با پيمان قاسمخاني همكاري میكند اما همه اين فيلمهاي سينمايي آثار طنز هستند. تا اينكه نوبت به فيلم «آذر» به كارگرداني محمد حمزه اي میرسد. نقش پژمان جمشیدی در «آذر» یک سکانس کوتاه و مختصر است اما این سکانس، تک سکانسی است که بهکل فیلم میارزد. جمشیدی در این نقش نشان میدهد که اصول بازیگری مکمل را یاد گرفته است. برای دیده شدن بیشازاندازه تلاش نمیکند. بهاندازه بازی میکند و نقشش را در همان چند دقیقه کوتاه بهخوبی معرفی میکند. «آذر» پای جمشیدی را به سینمای جدیتری باز میکند که به نظر میرسد او مدتها به دنبال تجربهاش بوده است.
بعد از آن جمشيدي چند فيلم سينمايي كمدي ديگر بازي میكند. از جمله «تگزاس» به كارگرداني مسعود اطيابي، «لونه زنبور» ساخته برزو نيك نژاد، و همينطور «ما همه با هم هستيم» از ساختههاي كمال تبريزي. حضور جمشيدي در بعضي از اين فيلمها باعث شد جمشيدي را بهعنوان يكي از پولسازترين بازيگران فيلمهاي كمدي بنامند اما سواي از اين القاب، او در فيلم «سوءتفاهم» به كارگرداني احمدرضا معتمدي جلوي دوربين ظاهر شد و اينجا بود كه اتفاق مهمي در كارنامه او رخ داد. پژمان جمشيدي براي حضور در اين فيلم نامزد دريافت جايزه نقش مكمل مرد در سي و ششمين جشنواره فيلم فجر شد. اگرچه او نتوانست اين جايزه را از آن خود كند اما حداقل فايده ماجرا آن بود كه تا حدي نگاههاي منتقدان را نسبت به حضور يك فوتباليست در عرصه بازيگري تلطيف كند.
روزگاري بعضي از منتقدان از حضور پژمان جمشيدي در عرصه بازيگري انتقاد میكردند. از جمله جهانگیر الماسی كه در مصاحبه اي با ميزان گفته بود: «بازیگرانی با وجود سالها کار و تخصص در حال حاضر بیکار هستند اما بازیکنان بازنشسته فوتبال که به قدر کفایت درآمد از این راه کسب کردهاند، وارد عرصه بازیگری شدهاند. پژمان جمشیدی و علی انصاریان فوتبالیست بودهاند، کارشان بازیگری نیست و به خاطر ارتباطاتشان در فیلمها بازی میکنند و همه نقشهایشان نیز شبیه به هم است.» البته بودند بازيگراني هم كه به نقشآفريني جمشيدي روي خوش نشان دادند. از جمله پرويز پرستويي كه جايي به خود جمشيدي گفته بود: «تو نشان دادی که میشود یک استثنا بود.»
شايد يكي از جديترين و درخشانترين نقشآفرينيهاي جمشيدي را بتوان در فيلم سينمايي ايده اصلي دانست. فيلمي به كارگرداني آزيتا موگويي كه در خارج از كشور فيلمبرداري شد و در آن با يك جمشيدي پخته به لحاظ بازيگري طرف بوديم. او بعدها در فيلمهاي ديگري مانند «جهان با من برقص» سروش صحت هم ايفاي نقش كرد كه خودش اين نقشش را بيش از همه فيلمهاي سينمايياش دوست دارد. يا در دو زيست نيز نقشآفريني كرد كه اتفاقا يكي از معدود نقشهاي اوست كه نه فيلمنامه، نه كارگردان و نه خودش خطي از طنز در اين اثر ندارند و كار با تلخي هر چه تمام پيش میرود.
جمشيدي در بازيگري خودش را محدود به سينما و تلويزيون نكرد. او در اين عرصه هر روز ريسكهاي بيشتري را به جان خريد و در سخت ترين مديوم ممكن بازيگري، يعني تئاتر هم بختش را آزمود. اگرچه در تئاتر هم در چند نقش كمدي ايفاي نقش كرد اما يكي از آخرين تجربههايش در عرصه تئاتر، به همين چند ماه قبل و بازي او در نقش «فرانكنشتاين» در نمايشي به همين نام برميگردد كه ايمان افشاريان در سالن اصلي تئاتر شهر روي صحنه برد. در اين نمايش با يك پژمان جمشيدي طناز يا كاراكتري كه نقشهاي بلاهتآميز ايفا میكند، روبه رو نيستيم. اتفاقا آنجا با بازيگري طرفيم كه به معناي واقعي بايد يك تراژدي را بازي كند. بايد با اكتها، لحن، گفتار و بازي بدني سنگينش، تراژدي فردي را ترسيم كند كه خالقي میآفريند و حريف خالقش نميشود و مخلوق، خالقكشي میكند.
حالا اين روزها آنتن شبكه اول تلويزيون، سريال زيرخاكي را نمايش میدهد. سريالي كه در آن پژمان جمشيدي نقش اول را بازي میكند. مردي ساده لوح، كوشا، خانواده دوست كه توانسته بيننده تلويزيوني را به خودش مجذوب كند اما جداي از مخاطب عام، رواني بازي او تحسين بعضي از منتقدان را هم به همراه داشته. با اين حال هنوز هم هستند كساني كه میگويند بازي او در زير خاكي هم تكرار نقشهاي قبلياش است.
چه پژمان جمشيدي را دوست باشيم، چه نداشته باشيم، چه روند او در بازيگري را رو به پيشرفت بدانيم و چه از آنسو بگوييم او در حال تكرار نقشهاي قبلياش است، نبايد فراموش كنيم او موفقترين فوتباليستي است كه به دنياي بازيگري ورود كرده است. آن هم در شرايطي كه بعضي از فوتباليستهاي ما آنقدر فن بيان ندارند كه سادهترين جملات را در مصاحبههاي مطبوعاتي و برنامههاي زنده تلويزيوني ادا كنند، او تا اينجاي كار خودش را كشانده. پس حضور جمشيدي در بازيگري جاي كسي را تنگ نكرده، مهم اين است كه خودش هم بداند چه رسالت بزرگي روي دوشش افتاده وقتي كه میگويند او موفقترين فوتباليستي است كه بازيگر شده.
نظرات ۰